تفهیم بعضی از مطالب در دنیای واقعی امکان پذیر نیست. به عنوان مثال خطرات کار با برق را نمی توان به طور مستقیم و واقعی به دانش آموزان یاد داد اما اگر فضایی مجازی شبیه به آنچه در دنیای واقعی وجود دارد برای انها فراهم کنیم ممکن است به کسب بینش پیرامون نحوه ی رخداد این خطرات کمک زیادی کند.
وسایل مورد نیاز:
1. تخته پایه به ابعاد 22X10X2
2. قوطی روغن یا هر قوطی دیگری بادر آن به قطر تقریبی 10 سانتی متر برای دیگ بخار
3. ورق حلبی مربع برای پروانه به ابعاد 8X8 سانتی متر
4. ورق حلبی برای ساخت پایه و یاتاقان پروانه به ابعاد 12X6 سانتی متر
5. میلهی اهنی برای فرم دادن به پره های پروانه به قطر 20 میلی متر و طول 10 سانتی متر
6. لولهی مسی برای مسیر بخار به قطر 5 میلی متر و به طول حدود 20 سانتی متر
7. ساخت پایهی دیگ بخار
الف. تسمهی آهنی به ضخامت 75/ میلی متر و طول 13 و عرض 1.5 سانتی متر
ب. تسمهی آهنی به ضخامت 75/ میلی متر و طول 35 و عرض 1.5 سانتی متر
8. میخ آهنی برای محور توربین به قطر تقریبی 4 میلی متر و طول 8 تا 10 سانتی متر
9. سیم لحیم و روغن لحیم کاری
10. چوب پنبهی کوچک
11. پیچ یا رول پلاک
تابحال حتما برایتان پیش آمده که نیاز به کنترل نور یک لامپ داشته باشید. مثلا نور چراغ مطالعه و یا نور لامپ اتاق؟
آیا زمان کار با هویه نیاز داشتید که گرمای هویه را کنترل کنید، تا احتمال صدمه دیدن قطعات مدارتان کم شود؟
آیا مواقعی پیش آمده که بخواهید سرعت یک موتور را تغییر بدهید مثل سرعت موتور یک فن؟
یک دیمر تک فاز به راحتی این کارها را برای شما انجام می دهد.
دیمر وسیله ای است که توسط آن می توان شدت نور لامپ را کم یا زیاد کرد . در این وسیله از یک جزء الکترونیکی بنام تریاک استفاده شده است . در واقع تریاک مانع عبور قسمتی از موج متناوب ولتاژ ورودی می شود . معمولاً دیمر به صورت سری با مصرف کننده قرار می گیرد و ولتاژ ورودی را کنترل می کند.
میزان جریان مجاز دیمر نیز معین است . در شکل زیر ظاهر یک دیمر نشان داده شده است و ولتاژ ورودی به لامپ و در نتیجه نور آن به وسیله یک تنظیم کننده که به صورت دورانی یا کشوئی حرکت می کند کنترل می شود . دیمر از نظر ظاهری شبیه به یک کلید معمولی است که دارای دو ترمینال خروجی است .
طریقه اتصال دیمر:
ابتدا سیم فاز به ترمینالی که فیوز داخل دیمر پشت آن قرار دارد، وصل می شود. سپس از ترمینال دیگر دیمر سیم برگشت فاز به سرپیچ لامپ می رود. سیم نول نیز مستقیما به سرپیچ وصل می شود
مدار زیر یک مدار دیمر تک فاز معمولی است
اخطار
بدلیل اینکه در این مدار از ولتاژ برق شهر (220 ولت) استفاده شده لذا حتما نکات ایمنی مربوط یه ایزولاسیون رعایت گردد.
در این مدار با تغییر مقاومت ثابت زمانی شارژ و دشارژ خازن تغییر میکند، که باعث تغییر زاویه آتش در ترایاک و در نتیجه تغییر مقدار ولتاژ موثر دو سر بار میشود. دقت کنید به دلیل استفاده از دیاک در این مدار کمترین ولتاژ ورودی به ولتاژ تحریک دیاک وابسته است. یعنی در حدود 35 ولت.
بدلیل روشن و خاموش شدن مداوم ترایاک در این مدار، نویز تولید میگردد که من توصیه میکنم یک خازن سرامیکی 4.7 میکروفاراد 400 ولتی به صورت موازی با پریز قرار دهید.
2- دیاک
3- خازن عدسی 0.1 میکروفاراد
4- مقاومت 1 کیلو اهم
5- کلید ولوم 500 کلیو اهمی
6- پریز توکار
7- قاب آداپتور
8- سر ولوم
9- برد مدار چاپی، سیم، لحیم، روغن لحیم و ...
منابع:http://kamalkamali.blogfa.com/cat-8.aspx
javad1365.blogfa.com/post-39.aspx
وسایل و مواد مورد نیاز:
۱ـ میخ ۱۰ سانتی ۴ عدد
۲ـ میخ ۷ سانتی ضخیم ۴ عدد
۳ـ میخ ۷ سانتی نازک ۴ عدد
۴ـ بست دو شاخه و پونز از هر کدام ۲ عدد
۵ ـ سیم لاکی نمره ۵۰/۰ ۳۲ متر
۶ـ سیم فنری نمره ۱ یا ۵/۱ ۲۰ سانتی متر
۷ـ تخته با ضخامت یک یا دو سانتی متر ۲۰ در ۲۰ سانتی متر ۱ عدد
۸ ـ نوار چسب کاغذی
۹ـ ترانسفورماتور ۲۲۰ ولت به ۱۲ ولت با دو شاخه و سیم رابط ۱ عدد
( یا باتری ۵/۱ ولت بزرگ ۶ تا ۸ عدد که به صورت سری بسته شوند
ادامه مطلب را بخوانید
در تمام پیل های ابتدایی حتماً چند الکترود و یک الکترولیت وجود دارد. «الکترودها» را به نام عناصر پیل می خوانند و از دو فلز مختلف، یا از یک نوع فلز و زغال ساخته می شوند. اما«الکترولیت» مایع است. فلزی که در ساخت الکترودها به کار می رود نامش را کاتود نهاده اند و معمولاً روی برای این منظور انتخاب می شود. عنصر دیگر پیل آنود خوانده می شود که معمولاً زغال است. کاتود به تدریج در الکترولیت حل می شود و این عمل، الکترون هایی را رها می سازد. حال اگر راهی یا مداری برای عبور این الکتـرون ها باز باشد، یک جریان الکتریکی را پدید می آورند.
هامفری دیوی انگلیسی به سال 1800 دست به یک سلسله آزمایش هایی در زمینه ی الکتریسیته زد. وی چیزی در اختیار داشت که ما آن را امروز باتری برقی می نامیم.
دیوی با باتری بسیار ضعیف خود آزمایشی انجام داد. نخست چند رشته سیم را به ته آن وصل کرد و سـپس بر سر دیگر هر یک از آن سیم ها، یک تکه زغال چسـباند. آن گاه مشـاهده کرد که از برخورد و جـدایی تکه زغال ها جرقه بر می جهد. دیوی نام آن را« قوس برقی» نهاد و نخستین وسیله ای بود که ثابت کرد، بشر می تواند از نور برق استفاده کند. این دانشمند در مرحله ی دیگر دست به انجام آزمایش دیگری زد: یک سیم نازک از جنس پلاتین را برداشت و آن را به جای دو عدد از آن تکه زغال ها به گونه ای نهاد که سر هر دو سیم، به هم متـصل گشتند. این بار مشاهده کرد که جریان برق از درون باتری وارد سیـم پلاتینی شده، آن را به گونه ای گرم و برافروخته می کند که می تواند نور افشانی بنماید. این نخستین لامپ برق ساده بود که به دست هامفری دیوی اختراع گردید ولی اشکال بزرگی که داشت آن بود که منبع روشنایی اش بسیار ضعیف بود. یکی از شاگردان دیوی به نام مایکل فاراده به آزمایش دیگری دست زد، آزمایشی که او را در تکمیل مولدهای برق موفق نمود. از آن پس با استفاده از موتورهای بخار، مولدهای برق را به کار انداختند و منابع نیرومند تری برای تولید برق در اختیار گرفتند. در همان روزها مردی به نام توماس ادیسون در امریکا سرگرم آزمایش با افروزه های زغالی بود. افروزه های زغالی رشته های نازکی از زغال بود که به صورت الیاف مورد استفاده این دانشمند قرار می گرفت.
چون برق را در این افروزه ها به جریان می انداخت می دید که گرم و برافروخته می شوند. ولی چه سود که در هوای آزاد افروزه های زغالی، خود می سوختند و زود از بین می رفتند. برای رفع چنین مشکلی، ادیسون آمد و افروزه های زغالی را درون یک لامپ شیشه ای قرار داد، و هوای داخـل آن را نیز به کمک تلمبه مخصـوصی خارج کرد. این بار دید که افروزه های زغالی به خوبی افروخته شده، روشنایی پخش می کنند. در ضمن چون در فضای داخل لامپ، اکسـیژنی وجود نداشت، افروزه های زغالی با سوختن از بین نمی رفتند. پس بدین گونه بود که نخسـتین لامپ برقی به دست ادیسون ساخته شد و بشر در پرتـو این اختراع بهره های فراوانی برگرفت. برای تکمیل این اختراع، دانشمندان گام های دیگری برداشتند. مثلاً دیدند هر چه آن افروزه ها را بیشتر حرارت بدهند، روشنایی بیشتری از آن ها پدید می آید. آن گاه به این اندیشه فرو رفتند که موادی را جستجو کنند که تاب تحمل حرارت های شدیدتری را داشته باشد. یعنی حرارت بسیار ببیند، بی آن که خود ذوب گردد. یکی از موادی که چنین امتیازی داشت فلزی بود به نام تانتال که تا حرارتی برابر با 2837 درجه سانتی گراد نبیند هرگز ذوب نخواهد شد. در سال 1905 این فلز را به صورت تارهای نازکی در آوردند و در صنعت لامپ سازی مورد استفاده قرار دادند. بهتر از این، فلز دیگری بود به نام تنگستن که برای ذوب شدن به یک حرارت 3370 درجه ای نیاز دارد. اما نخست، کسی نمی توانست آن را به شکل تارهای نازکی در بیاورد. ولی با گذشت زمان این اشـکال نیز بر طرف گردید، به طوری که هم اکنون لامپ های برقی مجهز به افروزه های تنگستنی، از متداول ترین لامپ ها در جهان به شمار می روند.
منبع:شبکه آموزش سیما