چرا رویگردانی از رویکرد ارزشیابی سنتی؟
در نظام ارزشیابی موجود که مقیاس فاصلهای (0-20) بسیار رایج است، پدیدهای شکل گرفته است که میتوان فشار نهادی برای کسب نمره نامید. به سخن دیگر، بر اساس رویکرد کاهش گرایانه نظام ارزشیابی تحصیلی، پیشرفت تحصیلی را در موفقیت در پاسخ به تعدادی سؤال امتحان خلاصه مینمایند و آنرا بر اساس مقیاس فاصلهای صفر تا بیست، اعلام مینماید. پیشرفت خلاصه و کاسته شده است در نمره و نمره، نماد پیشرفت است. به همین علت کسب نمره، بسیار حساس و سرنوشت ساز است. به گونهای که بهصورت یک فشار نهادینه در آمده است. دانشآموز از ناحیه والدین، جامعه، مدرسه و معلم برای کسب نمره در فشار است و همچنین مدرسه و معلم برای این امر از ناحیه بخشهای دیگر جامعه تحت فشار نمره قرار دارند. به هر حال همه به گونهای سرگرم و دلمشغول نمره هستند. این فشار برای کسب نمره، آثار نامطلوبی بر فرآیند آموزش و یادگیری در مدرسه و کلاس درس دارد.
نتیجه فرآیند یاددهی و یادگیری را در نمره خلاصه کردن، آسیبهای زیادی را بر جای میگذارد و عملاً باعث میشود که کودکان و نوجوانان ما از تجربههای مفیدی که میتوانند در حین زندگی آموزشگاهی داشته باشند، محروم نماید.
این وضعیت شبیه افسانهای است که کوئیلو در داستان کیمیاگر نقل میکند که:
کاسبی پسرش را نزد مرد فرزانهای که در قصر زیبایی زندگی میکرد، فرستاد تا راز خوشبختی را از او بیاموزد. مرد فرزانه به دقت به دلیل ملاقات پسرک گوش داد، اما به او گفت در آن لحظه فرصت ندارد تا راز خوشبختی را برایش توضیح دهد. به او پیشنهاد کرد نگاهی به گوشه و کنار قصر بیاندازد و دو ساعت بعد برگردد. بعد یک قاشق چایخوری به پسرک داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: علاوه بر آن میخواهم از تو خواهش بکنم همچنان که میگردی این قاشق را در دست بگیر و نگذار روغن درون آن بریزد. پسرک شروع کرد به بالا و پایین رفتن از پلکان قصر، و در تمام آن مدت چشمش را به آن قاشق دوخته بود. پس از دو ساعت به حضور مرد فرزانه بازگشت. مرد فرزانه پرسید: « فرشهای ایرانی تالارهای غذاخوری را دیدی؟ باغی را دیدی که ایجادش، ده سال وقت استاد باغبان را گرفته است؟ متوجه پوست نوشتههای زیبای کتابخانهام شدی؟ » پسرک، شرمزده اعتراف کرد که هیچ ندیده است، تنها دغدغه او این بود که روغنی که مرد فرزانه به او سپرده بود نریزد.
کودکان ما مانند پسرک کاسب این افسانه، چندان دغدغه نمره را دارند و تحت فشار نمره از سوی جامعه و خانواده و مدرسه هستند که از فرصتهای تربیتی مدرسه به خوبی استفاده نمیکنند و یا به عبارتی، اجازه استفاده از آن فرصتها را به آنها نمیدهند.
این باعث ناکارآمدی نظام آموزشی و کاهش کیفیت یادگیری و بیحاصل شدن تجربههای یادگیری آموزشگاهی میشود. کودکان ما چنان دغدغه نمره را دارند و چنان تحت فشار نمره از سوی جامعه و خانواده و مدرسه هستند که نمیتوانند تجربیات سودمندی در کلاس و مدرسه داشته باشند و به همین سان مدرسه و معلم، تحت فشار همین نمره، ناتوان از فراهم نمودن فرصتهای تربیتی ارزشمندی هستند که کودکان میتوانند در مدرسه داشته باشند. والدین رشد و بالندگی کودکانشان را در نمره میبینند و دیگر تجربیات سودمند را نادیده میگیرند. این نادیده گرفتن، آسیبهای ناگواری برای نظام آموزشی دارد. این رویه را نمرهگرایی یا بیستگرایی مینامند که به یک عنصر فرهنگی تبدیل شده است.
اگه وقت اضافه داشتین یه سر به من هم بزنین اگر متمایل بودین لینک کنین.