مدرسه ی کار و فناوری

همیشه راه آسمان باز است پرواز را بیاموز

همیشه راه آسمان باز است پرواز را بیاموز

بایگانی
آخرین نظرات

این روش که سابقه‌ای طولانی در نظامهای آموزشی دارد به ارائه مفاهیم به طور شفاهی از طرف معلم و یادگیری آنها از طریق گوش کردن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد می‌پردازد. در این روش یک نوع یادگیری و رابطه ذهنی بین معلم و شاگرد ایجاد می‌شود.

مراحل اجرای روش سخنرانی

مرحله اول: آمادگی برای سخنرانی

-آمادگی از نظر تجهیزات(آیا در سخنرانی از وسایل آموزشی استفاده خواهد شد؟)

- آمادگی عاطفی(آیا من با آسودگی سخنرانی می‌کنم ؟)

-آمادگی از نظر زمان(آیا زمان کافی برای آماده شدن وجود دارد؟)

مرحله دوم: مقدمه سخنرانی

1-   ایجاد رابطه بین معلم و شاگرد(معلم در ابتدای صحبت با دانش‌آموزان گپی بزند. لطیفه‌ای تعریف کندو...)

2-   جلب توجه شاگردان: با فعالیتهایی همچون طرح سوال، بحث و گفتگو، استفاده از وسایل بصری می‌توان به این مهم دست پیدا کرد. در جلب توجه شاگردان، رعایت نکات زیر می‌تواند بسیار مفید باشد: الف: شناخت علایق و خواسته‌های شاگردان(توجه به عواملی همچون جنس، سن، وضع اجتماعی، اقتصادی و...)

ب: ایجاد انگیزش( در فرآیند تدریس، بهتر است به شاگرد گفته شود موضوع مشکل ولی قابل فهم و حل می‌باشد.)

ج: بیان صریح هدفها و نکات مهم سخنرانی

د: استفاده از پیش سازمان دهنده: ارائه پیش سازمان‌دهنده باعث دسته‌بندی اطلاعات، حفظ کردن آنها می‌شود.

ه: پیش آزمون و فعال کردن آگاهی و اطلاعات شاگردان: آزوبل می‌گوید:«یادگرفته‌های قبلی فراگیران مهمترین عامل در یادگیری آنهاست»

مرحله سوم: متن و محتوای سخنرانی

1-   جامع بودن محتوا: متن سخنرانی باید تمام اهداف آموزشی را در بر داشته باشد. شاگردانی که سنرانی معلمشان جامعیت بیشتری داشته باشد بهتر یاد می‌گیرند.

2-   سازماندهی منطقی محتوی: اسکینر معتقد است وقتی مواد آموزشی خوب سازماندهی شوند یادگیری آسانتر می‌شود زیرا سازماندهی قدرت درک مفاهیم را افزایش می‌دهد.

3-   استقرار توجه شاگردان در طول ارائه محتوی

الف: تغییر دادن محرک: تنوع در به کارگیری محرکها سبب بالا رفتن انگیزه یادگیری خواهد شد. بین تنوع در حرکات و حالات چهره معلم و پیشرفت تحصیلی شاگردان، رابطه مستقیم وجود دارد. تغییرات تن صدا در هنگام صحبت متناسب با موضوع در یادگیری تاثیرگذار است. تحقیقات نشان داده است که رابطه تغییر محرک و پیشرفت تحصیلی در دبستان منفی و در دبیرستان مثبت است.

ب: تغییر کانالهای ارتباطی: با تغییر دادن ارتباط از سمعی به بصری احتمال تغییر مناسب در الگوی رفتاری به وجود می‌آید. بزرگسالان نظام آموزشی بصری را بر سمعی ترجیح می‌دهند.( استفادهاز اسلاید، نمودار، عکس و سایر رسانه‌های بصری)

ج: فعالیت جسمی: یادگیری باید به صورت فعالانه انجام شود. معلمان می‌توانند روش تدریس خود را با امکان درگیری جسمی و فکری شاگردان در روند یادگیری، غنی‌تر سازند. مثلا با زنگ تفریحهای کوتاه مدت در بین سخنرانی، تکرار پاسخ شاگردان و استفاده از اسامی در مخاطب قرار دادن آنها، موجب ایجاد توجه بیشتر در فرآیند تدریس شوند.

د: استفاده از طنز: کاربرد طنز در تدریس، میزان توجه و یادگیری شاگردان را افزایش می‌دهد( البته شوخی‌هایی که مربوط به مطالب تدریس شود).

ه: شور و حرارت سخنران: تحقیقات بیانگر این نکته است که مطالبی که با ذوق و شوق از جانب معلم ارائه شود بیشتر و بهتر یاد گرفته می‌شود.( آهنگ صدا، تغییر حالات چهره، ارتباط چشمی)

و: پرسش و پاسخ در حین سخنرانی: سوال کردن از شاگردان می‌تواند تاثیرات مطلوب زیر را داشته باشد:

-        تاکید- تمرین- خودآگاهی- توجه- استراحت کوتاه- تکرار

مرحله چهارم: جمع بندی و نتیجه گیری

بعد از اتمام سخنرانی معلم می‌تواند:

الف: از شاگردان بخواهد که بعضی از نکان مهم درس را به خاطر بیاورند یا نظر خود را درباره آنها بگویند.

ب: به سوالهای شاگردان پاسخ گویند.

ج: نکات مهم و اساسی درس را گوشزد و مرور کند.

در پایان یک جلسه سخنرانی، معلم باید با شاگردان وارد مسائل غیر رسمی شود تا خشکی و یکنواختی درس کاهش یابد و شاگردان در جلسات دیگر با رغبت بیشتر شرکت کنند.

محاسن و محدویتهای روش سخنرانی

الف) محاسن

روش سخنرانی، مختص کلاسهای پر جمعیت است. روش بسیار ارزانی است. این روش می‌تواند تا حد زیادی با برنامه معلم تطبیق یابد. با توجه به موقعیتهای زمانی و مکانی و مجموعه تجهیزات، روش سخنرانی بسیار انعطاف‌پذیر است موقعیت سخنرانی ممکن است سبب تقویت اجتماعی، ذوق زیبایی، علاقه، اعتماد به نفس و کاهش تنهایی شود.

ب) محدودیت روش سخنرانی

در این روش چون معلم متکلم وحده است شاگردان جندان فعال نیستند. بیشتر از حس شنوایی استفاده می‌شود. قدرت تکلم شاگردان چندا تقویت نمی‌شود. تفاوتهای فردی در آن منظور می‌گردد. و محدودیت روش سخنرانی بیشتر متعلق به عدم کاربرد صحیح آنهاست. این روش، مستلزم وجود برخی از خصوصیات شخصیتی مانند صدا، روش سخنرانی، روانی سخن، آرامش و نظم و... است.

با توجه با مراحل و محاسن و محدودیت های این روش کدام واحد از درس حرفه و فن را برای تدریس با این روش پیشنهاد می کنید؟

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۸۹ ، ۰۶:۰۷
طاهره یگانه

الف

) حیطه ی شناختی

١

- آشنایی با فناوری و نحوه ی استفاده از محصولات فناوری در جامعه

٢

- آگاهی از انواع مشاغل موجود در محیط زندگی و جامعه

٣

- درک روند و فرایندها در طراحی ساخت- تولید و ارزشیابی

۴

- آشنایی با بهداشت تغذیه و مسایل ایمنی

۵

- آشنایی با شاخه ها و رشته های تحصیلی در دوره متوسطه با تاکید بر رشته ی فنی و حرفه ای

ب

)حیطه ی مهارتی

١

- -درک فناوری و نحوه ی استفاده از محصولات فناوری در جامعه

٢

- توانایی در انجام برخی از تعمیرات ساده و روش نگه داری وسایل شخصی- وسایل منزل

٣

- دست ورزی با انواع ابزارهای ساده دستی یا دستی برقی

۴

- مهارت در انجام پژوهش های ساده ( استفاده از روش حل مسئله در انجام فعالیت ها )

۵

- کسب شایستگی های فردی و اجتماعی مفید مانند برقراری ارتباط مثبت و سازنده با دیگران و انجام کار کروهی

۶

- مهارت در انجام فعالیت های کاری ساده و مناسب

٧

- کسب مهارت در نظم وقت شناسی ایمنی- همکاری دقت و امانتداری به هنگام انجام کار

ج

) حیطه ی نگرشی

١

- ایجاد زمینه برای شکوفایی ذوق- خلاقیت و پرورش استعداد علمی و عملی دانش آموزان

٢

- تقویت روحیه علاقه مندی به کار از طریق انجام کارهای ساده فردی و گروهی در مدرسه و منزل

٣

- ایجاد نگرش مثبت نسبت به نظم دقت وقت شناسی رعایت مسایل ایمنی همکاری پشتکار و امانتداری

۴

- تقویت حس مسئولیت پذیری در برابر خود خانواده و جامعه

۵

- تقویت حس احترام به کار و کارگر

۶

- تقویت روحیه خودمدیریتی و اتکای به نفس

٧

- ایجاد نگرش مثبت به آموزشهای مهارتی و حرفه ای در دوره های تحصیلی بعدی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۸۹ ، ۰۸:۰۰
طاهره یگانه

لجبازی یکی از رفتارهای ناسازگارانه است که ضمن آن فرد بر روی عقیده خود پافشاری کرده و به مخالفت با دیگران می پردازد. اما لجبازی از چه سنی آغاز می شود؟
لجبازی از حدود یک سالگی شروع می شود و بتدریج شدت می گیرد و در حدود ۳ سالگی به اوج خود می رسد. پس از این دوره، فقط گاهی اتفاق می افتد.لجبازی به صورت سرپیچی از درخواستهایی که حتی ممکن است مورد علاقه کودک باشد، سرپیچی از دستور دیگران، آسیب رساندن به خود، گریه کردن، فریاد کشیدن، ناسزا گفتن، خودداری از غذا خوردن و شکستن وسایل بروز می کند.
● درمان لجبازی
۱- از آنجا که لجبازی کودکان جزو اختلالهای رشدی است، سعی شود رفتار لجوجانه را تعدیل و رفتار مناسب کودک را تقویت کنیم و از انجام هر گونه واکنش در برابر رفتار لجوجانه خودداری نماییم.
۲- استفاده از واژه های مثبت و پاداشهای شفاهی(تحسین، لبخند و...) اثر بخشی خوبی در درمان لجاجت کودکان دارد. به نظر می رسد تحسین و ستایش تلقینی در این مورد اثر بخش باشد.
۳- به کودک توجه کامل داشته باشید. اگر می خواهید به حرفهای شما گوش کند، اول شما باید به حرفهای او خوب گوش کنید. هنگامی او با شما صحبت می کند، خود را مشغول انجام دادن کاری نکنید. اگر واقعاً نمی توانید به حرفهای او گوش کنید، برایش توضیح دهید.
۴- اجازه بدهید کودکان خودشان کارهای خود را انجام دهند. اگر در کاری ناتوان هستند، به آنها آموزش و فرصت دهید و آنها را مجبور به عجله و شتاب نکنید.
۵- کودکان خود را محدود نسازید و از دخالت بی مورد در کارهای آنها پرهیز کنید. بگذارید خودشان تصمیم بگیرند.
۶- هیچ گاه به خاطر لجبازی فرزندتان، با او لج نکنید و از تحقیر، تنبیه و سرزنش او خودداری نمایید.
۷- از آسیب رساندن کودک به خود جلوگیری کنید. هر گاه کودک برای رسیدن به هدف لجبازانه خود قصد آسیب به خود را دارد، با خونسردی او را به انجام کار دیگری تشویق و او را آرام کنید.
۸- هیچ وقت از روشهای منفی مانند فریاد زدن، تهدید کردن، دروغ گفتن و... برای مقابله با لجبازی کودکان استفاده نکنید.

منبع: بازیاب

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۸۹ ، ۰۷:۰۲
طاهره یگانه

هوای پاک مایه شادمانی زندگی بشری است که نیاز به آن بیش از نیاز به غذا و آب می باشد. صنعت مدرن امروز، باعث تولید گازها و ذرات زیادی می شود که هوای آزاد را آلوده می کنند. در گذشته زغال در صنعت باعث تولید دی اکسید گوگرد زیادی می شد، ولی امروز به دلیل محتویات کم گوگرد در زغال، سوخت آن مشکلات زیادی تولید نمی کند ولی وسایل نقلیه موتوری مشکل اساسی هستند که دی اکسید نیتروژن و ذرات آلی غیر قابل تجزیه تولید می کنند که تحت اثر اشعه خورشید به ازن تبدیل می شود که مهمترین آلوده کننده هوا می باشد. گاز دی اکسید نیتروژن ( NO2 ) هوا را به رنگ قهوه ای در می آورد و این وضعیتی است که بسیاری از شهرها در فصل تابستان با آن مواجه هستند . ذرات ریز که در اثر سوخت موتورهای بنزینی و گردوغبار جاده ای، دود حاصل آتش سوزی و گرده های گیاهان تولید می شود  عامل آلودگی هوا در روزهای زمستانی است .

تعریف آلودگی هوا:آلودگی هوا یعنی افزایش میزان  گازهای سمی و ذرات ریز جامد و مایع در هوا در غلظت هایی که تهدید کننده سلامتی هستند .

منابع آلودگی هوا:
مهمترین منابع آلودگی هوا عبارتند از :
1- وسایل نقلیه
2- کارخانجات صنعتی
3- دود ناشی از آتش سوزی
4- گرده های گیاهان
5- طوفانهای شن و ماسه روان
6- طوفان ،گردوغبارو فعالیت آتشفشانها و آتش سوزی جنگل

مهمترین آلوده  کننده هوا :1- ذرات جامدparticulate matter)  (: این ذرات از سد دفاعی طبیعی بدن عبور می کنند و به طور عمقی به ریه ها نفوذ و باعث تشدید آسم و اختلال عملکرد ریوی می شوند.
2- ازن: این گاز از واکنش های شیمیایی در جو و تحت تاءثیر نور آفتاب تولید می شود و محرک قوی سیستم تنفسی است.
3- دی اکسید نیتروژنNO2)  (   4- منواکسید کربن (CO)
5- سرب pb )  (    6- دی اکسید گوگرد ( SO2)
7- سولفات ها و سولفیدهیدروژن   8- آکرولئین  Acrolein (تشدید آسم )
9- دیوکسین: دیوکسین باعث  تشدید اختلال در تکامل جنین و افزایش خطر سرطان می گردد.
 
عوارض آلودگی هوا:آلودگی هوا در دراز مدت می تواند برای انسان کشنده باشد در یک تجربه تلخ ، طی یک هفته آلودگی هوا در دسامبر 1952 در شهر لندن حدود 4700 نفر فوت کردند که بیشتر آنان مبتلایان به بیماریهای قلب و ریه و افراد مسن بودند. آلودگی هوا باعث تحریک مجاری هوائی و تشدید آسم می شود و هرچه میزان ازن هوا بیشتر باشد، تعداد بیشتری  از افراد، مبتلا به آسم می شوند تماس دراز مدت با آلودگی هوا باعث  بروز برونشیت مزمن و آمفیزم میگردد. آلودگی هوا با گاز رادون ( ناشی از سوخت موتورهای دیزلی و صنایع سنگین ) باعث سرطان ریه می شود . همچنین آلودگی هوا باعث مرگ و میر حیوانات شده و برای گیاهان مضر می باشد و علاوه بر آن باعث افزایش عفونت های تنفسی می شود. آلودگی هوا اثرات غیر قابل جبرانی بر آثار باستانی و میراث فرهنگی دارد .

تاثیرات آلودگی هوا برکودکان:
کودکان به دلایل زیر نسبت به بزرگسالان در معرض خطر بیشتری از آلودگی هوا قرار می گیرند:
1- کودکان و شیرخوارگان با سرعت بیشتری تنفس می کنند و این  باعث افزایش تماس با مواد آلوده کننده هوا می شوند .
2- کودکان اکثرا" تنفس دهانی دارند که به این ترتیب فیلتر بینی که قسمتی از آلودگی هوا را می گیرد بطور موءثر نمی تواند عمل کند.
3- کودکان بیش از بزرگسالان در محیط آزاد به سر می برند بخصوص در فصول گرم و تابستان که سطح آلودگی شدیدتر است.
4- سیستم ایمنی و ارگانهای وابسته در کودکان هنوز نارس است و نسبت به آلودگی حساس تر است  مثل سرب که در استخوان های درحال رشد رسوب می کند. آلودگی هوا باعث تحریک انسداد راههای هوائی و تشدید آسم می شود و برنمو سیستم عصبی و تنفسی و ایمنی و غدد داخلی تاثیر می گذارد و می تواند خطر سرطان را در سال های بعدی زندگی افزایش دهد .

دی اکسید کربن و اهمیت آن در کیفیت هوای داخل ساختمان ها:
علی رغم اینکه دی اکسید کربن یک گاز آلاینده نبوده و بر سلامتی انسان هیچگونه تاءثیری ندارد ولی همواره به عنوان یک عامل مهم در بررسی کیفیت هوا داخل ساختمانها و به عنوان شاخصی جهت نحوه عملکرد سیستم تهویه مد نظر قرار می گیرد . در صورتیکه غلظت CO2 بالاتر از 1000 ppm باشد افرادیکه در معرض این هوا باشند احساس عدم تازگی و ساکن بودن هوا می نمایند. کیفیت بد هوا در اتاق ها منجر به خستگی ، عدم تمرکز و عدم رضایت افراد می شود، که اغلب ناشی از تهویه نامناسب ساختمان می باشد که رابطه مستقیمی با غلظت CO2 دارد، لذا در برخی سیستم ها که از  تهویه اتوماتیک استفاده می نمایند از غلظت CO2 به عنوان معیاری جهت تنظیم میزان هوای تازه ورودی به سیستم استفاده می شود.

شاخص های کیفی هوا (AQI)
AQI  (یا شاخص کیفیت هوا) یک شاخص برای گزارش کیفیت هوای روزانه است. این شاخص جایگزین شاخص قبلی PSI   (Pollution Standard Index ) گردیده است .
AQI ، هشدارهای لازم در رابط با تاثیر هوای آلوده بر سلامتی شما را نشان می دهد.
سازمان های حفاظت محیط زیست، AQI را با 5 نوع آلوده کننده هوا محاسبه می کنند:
1- ازن روی سطح زمین                                  2- منواکسید کربن
3- دی اکسید گوگرد                                      4- دی اکسید نیتروژن
5- گردوغبار
برای هر یک از این موارد ، سازمان های فوق استانداردی را جهت حفظ سلامت تعریف کرده است :
وضعیت شاخص استاندارد آلودگی  شاخص های استاندارد آلودگی
Pollution Standard Indices (P.S.I)
پاک 50-0  منوکسید کربن (CO)
سالم 100-50  ازن (O3)
ناسالم 200-100  دی اکسید گوگرد (SO2)
بسیار ناسالم 300-200  دی اکسید نیتروژن (NO2)
خطرناک 500-300  ذرات معلق (10PM)

آموزش حفاظت در مقابل آلودگی هوا :1- کنترل سالانه میزان آلوده کننده های هوا در محیط آزاد که از حد استاندارد خارج شود.
2- ارزیابی میزان آلودگی در محیط مدرسه تا کودکان فرصت رشد و تکامل در محیط سالم داشته باشند.
3- در روزهایی که اخبار، آلودگی هوا را شدید و بحرانی اعلام می کند، بیماران قلبی و عروقی باید در خانه بمانند و اگر مجبور به خروج باشند ، نباید فعالیت زیادی انجام دهند و یا باید از شهر خارج شوند.
4- در روزهای اعلام بحرانی آلودگی هوا از حضور خود و فرزندان در محدوده های با آلودگی هوا پرهیز نمائید.

منابع:
www.daily.ir
http://www.era.gov/air now/aqibroch/aqi.html
www.yemra.com
www.wikipedia.com
www.aqcc.org
www.fafzati.com
http://www.epa.gov/

پ.ن: دیروز و امروز هوای شهر ما به گونه ای بود که نه می شد پنجره باز کرد و نه کولر روشن نمود جالب اینکه شاخص آلودگی هوا را نرمال اعلام کرده(ما را دریابید)

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۸۹ ، ۰۵:۰۶
طاهره یگانه

جهانگردی آمریکایی به قاهره رفت تا روحانی معروف لهستانیْ حافظ اعیمْ را ببیند. جهانگرد با کمال تعجب دید که روحانی در اتاق ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی در اتاق دیده میشد.

جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟

حافظ گفت: مال تو کجاست؟

- لوازم من؟ اما من این جا فقط مسافرم.

روحانی گفت: من هم همینطور.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۸۹ ، ۰۵:۱۵
طاهره یگانه

با تشکر از همکار عزیزم خانم پشاآبادی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۸۹ ، ۰۷:۰۱
طاهره یگانه

کودکان هنگامی که بازی می کنند از دید و نظر بزرگ سالان در بی نظمی به سر می برند. در تحقیقات انجام شده ، کارشناسان بر این عقیده هستند ، کودک در هنگام بازی نه تنها رو به شکل گیری گام می نهد ، بلکه رشد فکری ، ذهنی ، اجتماعی و عاطفی آنان تکاملی تصاعدی به همراه دارد. کودکانی که بیش از حد رویی به بازی می آورند ، هم از نظر یادگیری و هم به لحاظ رشد شخصیتی ، غیر مستقیم رو به نوک هرم آموزشی گام برداشته اند. به عبارتی بازی و ویژگی های آن منشاء هر کار مفیدی در جهت شخصیت پردازی کودک است. آن ها تا زمانی که خسته نشده اند نه تنها دست از بازی نمی کشند ، بلکه همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند. و نیز کارشناسان کودک احتمال داده اند ؛ این گونه کودکان در بزرگ سالی شخصی آرام ، لایق و با پشتکار خواهند بود. از آن دست آدم ها ی منظمی هستند که نهایت تلاش شان را برای آسایش افراد جامعه به کار خواهند بست.

بسیاری سعی کرده اند ، تعریف مشخصی در رابطه با بازی کودک ارایه دهند ، اما باید به عرض برسانم ، بازی کودکان هیچ گونه قاعده و تعریفی را بر نمی تابد. زیرا بازی دارای یکسری ویژگی های متفاوت است ، که آن را از سایر فعالیت های بدنی جدا می کند. سراسر وجود کودک شادی است و او با این نقطه ی اثبات شده بازی هایش را با همان ویژگی ها ابراز می کند. کودکان آزادانه حرکات و سکنات شان را در راستای ابتکار و خلاقیت و توامان با شادی ها و کامروایی ها یشان که نشان از انرژی بیش از حد است ، در بازی به منصه ی ظهور می رسانند.

بزرگ سالان همیشه نگران بازی های کودکان خود هستند. عقیده بر این دارند بازی اگر از حد و مرز خود خارج شود کودک را از لحاظ تربیتی دچار تزلزل خواهد کرد. و یا این که توان مفید و خلاقیت شان را از دست می دهند. این گفته در صورتی صحیح خواهد بود که بازی کودکان به دور از ابتکارو خلاقیت باشد. مرز بین بازی کودکان گذشته با کودکان امروز نوع و نگرش و میزان فعالیت بدنی و فکری آن است. بزرگ سالان در وهله ی نخست باید دریابند ؛ نباید از کودک اعمال و اندیشه ای به میزان یک انسان بزرگ انتظار داشت.کودکان همیشه در حال تجربه اندوختن هستند و دوست دارند که همه چیز را مورد آزمایش قرار دهند. تکرار در آن آزمایش ها ، آن هم به میزان بسایر وسیع زمان بازی را زیاد می کند. ورود غیرمنتظره ی بزرگ سالان به دنیای کودک امکان صدمات جبران ناپذیر به همراه دارد ، و نباید بی گدار کودک را از نوع و میزان بازی برحذر کرد. دقت در امر آموزش ، امروزبه مراتب دقیق تر و وسیع تر از گذشته است.

کودک از همان اوان خردسالی بدون آن که بزرگسالان در زمینه ی مفاهیمی همچون آزادی و آزادگی را به خوردشان بدهند ، آنان خود با نوع بازی های از پیش تعیین شده ، خلاقیت به خرج می دهند و آزادانه ابتکار خود را در بازی های حتی چندین و چند ساله نیز به کار می برند. این به معنای آن است که کودک دارد مشق آزادی را بدون آن که با مفهوم و معنای آن آشنایی تام و یا لازم را داشته باشد فرا می گیرد. یکی از نشانه های ورود کودک به این مفهوم آزادی بی نظمی و خستگی است که در حین بازی کودک دچار آن می شود. در لابه لای آن بی نظمی ها به نظمی درونی و انسجامی دلپذیر رهنمون می شود.

کارشناسان و روان شناسان کودک بعد از سال ها تحقیق و آزمایش دانستند که از طریق ایجاد یکسری بازی های نو و خلاقیت برانگیز می توانند غیر مستقیم در تربیت و قوه ی یادگیری کودک نقش ایفا کنند. آنان گفتند : نباید کودک را با مفهوم بازدارنده ای همچون دروغ و دغل بازی آشنا کرد. بچه ها علاوه بر این که هر چیزی که در اطراف شان اتفاق می افتد را جذب و به درون خود راه می دهند ، خیلی زود آن را با میزان راست گویی ویا دروغ گویی آن می سنجند.

تکراردرهر کاری الزام رعایت قوانین ابتکار آن کار را در پی دارد. کودکان چون ساعت ها و یا شاید هفته ها و ماه ها با یکسری بازی های مختص به جامعه ای که در آن زندگی می کنند سر و کله بزنند ، به تدریج یاد می گیرند ، هر بازی قوانین خاص خودش را دارد و گاه می تواند خلاقیت و ابتکار فراخوری از خود ارایه دهند و نوع بازی را در مجرایی دلپذیر تر هم سو گردانند. این بدان معنا است که اهمیت بازی های آموزشی در همان نوزادی و همین طور در کودکانی معلول و معیوب ، زمینه سازی برای آزادی ، خلاقیت ، و در نهایت رعایت قوانین و ابتکار در کار و بازی و زندگی به همراه دارد. کودکان با بازی رو به تکامل گام بر می دارند ، اگر طبق گروه سنی کودک را از بازی دور نگه داریم ، از همان دوران کودکی حق آزادی را نه تنها از او سلب کرده ایم ، بلکه نوعی پریشانی ذهنی و در نهایت عدم ارضاء در هر کاری را بهاوارزانی داشته ایم. نتیجتا" بزرگ سالان مقدمات بازی کودکان خود ، با آن فعالیت های به ظاهر آشفته را باید فراهم کنند ، تا مبادا عقده ها لاپوشانی شوند و کودک هم دوران خردسالی و هم آینده اش به مخاطره افکنده شود. بازی برای آنان لذت آور و سود مند است ، و نباید در انتظار نتیجه ی آن بود ، بلکه باید کودک و بازی هایش را به حال خود گذاشت. غرق شدن در بازی نه تنها مفید است ، اگر بخواهیم آن ها را از آن دنیای شیرین و خلاقبرانگیزبیرون بکشیم ، تلنگر به شیشه ی وجود کودک زده ایم و عواقب آن سال ها بعد در شخصیت متضاد او باید سراغ گرفت.

مربیان کودکان معلول و معیوب به این نکته توجه داشته باشند که کودک معلول با ورود به دنیای بازی جرات پیدا می کند همه چیز را مورد آزمایش قرار بدهد، ابتکارداشته باشد و در نهایت فعال باشد. اگر کودک معلول در بازی دچار شکست شود ، راه برای موفقیت در آینده را مهیا کرده است.

پیاژه در سال 1959 به طور عملی به اثبات رساند که کودکان در حین بازی تجربه هایی ریشه ای کسب می کنند ، رابطه بین علت و معلول را در می یابند ، میزان درک و تصور خود را بالا می برند و به مفهوم های ناشناخته دسترسی پیدا می کنند.

اگر خواهان جامعه ای سالم و مفید هستیم باید به آموزش و نقش آن در تربیت کودک اهمیت قایل باشیم. رابط بین کودک و آموزش بازی است ، و جامعه باید امکانات آن را برای کودان مهیا کند. البته در جامعه ی مدرن والدین به فراخور توانایی خود بخشی از آن را فراهم می کنند ، مجریان و مدیران دولت نیز بخش دوم آن را اگر بر پا دارند مشکلات تربیتی و آموزشی تا راسته ای حل خواهد شد. و نباید فراموش کنیم که به همان نسبت باید در فکر ایجاد امکانات بازی کودکان معلول در جامعه نیز باشیم.

کودکان با بازی نه تنها سرگرم می شوند ، تا رده ای سازنده خواهند بود. یاد می گیرند برای هر کاری قوه ی تفکر ، ادراک و هوش خود را در شکلی مناسب قالب ریزی کنند ، و در مواقع بحران و معضلات عاطفی و اجتماعی راه حلی برای آن بیابند. در دنیای اندیشیدن ، تصور و بازی هر چیزی و هر کاری امکان پذیر است. کودک می تواند در هنگام بازی ، بدون آن که خطری متوجه او باشد ، پرخاشگر ، تند خو ، حسود و بی نهایت ترسو باشد. او با ابراز این گونه حالت های به ظاهر نا هنجار دارد از فرصت یاد گیری ای که برایش فراهم گردیده استفاده می کند. درواقع این گونه فعالیت به کودک امکان می دهد که از اضطراب و نگرانی جلو گیری کند. کارشناسان بر این عقیده استوارند ، کودکان از طریق بازی آسان تر از آموزش های سنتی به توانایی های لازم و ضروری می رسند.

بدیهی است که بیشتر ما نمی توانیم کار را از بازی تشخیص بدهیم. بعضی مواقع امکان دارد خصوصیات بازی را با کار اشتباه بگیریم. کار به قصد و عمد صورت می گیرد ، حال بازی به طور ارادی است و می توان کاری را در آن صورت داد. کاری که در بازی انجام می شود را می توان به صور مختلف انجام اش داد و نتایجی شاد ونامحدود از آن به دست آورد. کودکان با تکرار کار در هر بازی به مهارت های لازم دست می یابند. اگر دوچرخه سواری را در نظر بگیریم ، کودک با تکرار پا بر رکاب فن و فوت دوچرخه سواری را یاد می گیرد. اگر این کارها در چهارچوب بازی قرار بگیرد کودک آزادانه و صمیمانه آن را انجام می دهد و خود را وقف آن می کند.

منبع:گروه آموزشی کودکیاری

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۸۹ ، ۰۶:۳۷
طاهره یگانه

در نظام ارزشیابی موجود که مقیاس فاصله‌ای (0-20) بسیار رایج است، پدیده‌ای شکل گرفته است که می‌توان فشار نهادی برای کسب نمره نامید. به سخن دیگر، بر اساس رویکرد کاهش گرایانه نظام ارزشیابی تحصیلی، پیشرفت تحصیلی را در موفقیت در پاسخ به تعدادی سؤال امتحان خلاصه می‌نمایند و آن‌را بر اساس مقیاس فاصله‌ای صفر تا بیست، اعلام می‌نماید. پیشرفت خلاصه و کاسته شده است در نمره و نمره، نماد پیشرفت است. به همین علت کسب نمره، بسیار حساس و سرنوشت ساز است. به ‌گونه‌ای که به‌صورت یک فشار نهادینه در آمده است. دانش‌آموز از ناحیه والدین، جامعه، مدرسه و معلم برای کسب نمره در فشار است و همچنین مدرسه و معلم برای این امر از ناحیه بخش‌های دیگر جامعه تحت فشار نمره قرار دارند. به هر حال همه به گونه‌ای سرگرم و دل‌مشغول نمره هستند. این فشار برای کسب نمره، آثار نامطلوبی بر فرآیند آموزش و یادگیری در مدرسه و کلاس درس دارد.

نتیجه فرآیند یاددهی و یادگیری را در نمره خلاصه کردن، آسیب‌های زیادی را بر جای می‌گذارد و عملاً باعث می‌شود که کودکان و نوجوانان ما از تجربه‌های مفیدی که می‌توانند در حین زندگی آموزشگاهی داشته باشند، محروم نماید.

 این وضعیت شبیه افسانه‌ای است که کوئیلو در داستان کیمیاگر نقل می‌کند که:

 کاسبی پسرش را نزد مرد فرزانه‌ای که در قصر زیبایی زندگی می‌کرد، فرستاد تا راز خوشبختی را از او بیاموزد. ‍مرد فرزانه به دقت به دلیل ملاقات پسرک گوش داد، اما به او گفت در آن لحظه فرصت ندارد تا راز خوشبختی را برایش توضیح دهد. به او پیشنهاد کرد نگاهی به گوشه و کنار قصر بیاندازد و دو ساعت بعد برگردد. بعد یک قاشق چایخوری به پسرک داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: علاوه بر آن می‌خواهم از تو خواهش بکنم همچنان که می‌گردی این قاشق را در دست بگیر و نگذار روغن درون آن بریزد. پسرک شروع کرد به بالا و پایین رفتن از پلکان قصر، و در تمام آن مدت چشمش را به آن قاشق دوخته بود. پس از دو ساعت به حضور مرد فرزانه بازگشت. مرد فرزانه پرسید: « فرش‌های ایرانی تالارهای غذاخوری را دیدی؟ باغی را دیدی که ایجادش، ده سال وقت استاد باغبان را گرفته است؟ متوجه پوست نوشته‌های زیبای کتابخانه‌ام شدی؟ »  پسرک، شرم‌زده اعتراف کرد که هیچ ندیده است، تنها دغدغه او این بود که روغنی که مرد فرزانه به او سپرده بود نریزد.


کودکان ما مانند پسرک کاسب این افسانه، چندان دغدغه نمره را دارند و تحت فشار نمره از سوی جامعه و خانواده و مدرسه هستند که از فرصت‌های تربیتی مدرسه به خوبی استفاده نمی‌کنند و یا به عبارتی، اجازه استفاده از آن فرصت‌ها را به آن‌ها نمی‌دهند.

 این باعث ناکارآمدی نظام آموزشی و کاهش کیفیت یادگیری و بی‌حاصل شدن تجربه‌های یادگیری آموزشگاهی می‌شود. کودکان ما چنان دغدغه نمره را دارند و چنان تحت فشار نمره از سوی جامعه و خانواده و مدرسه هستند که نمی‌توانند تجربیات سودمندی در کلاس و مدرسه داشته باشند و به همین سان مدرسه و معلم، تحت فشار همین نمره، ناتوان از فراهم نمودن فرصت‌های تربیتی ارزشمندی هستند که کودکان می‌توانند در مدرسه داشته باشند. والدین رشد و بالندگی کودکانشان را در نمره می‌بینند و دیگر تجربیات سودمند را نادیده می‌گیرند. این نادیده گرفتن، آسیب‌های ناگواری برای نظام آموزشی دارد. این رویه را نمره‌گرایی یا بیست‌گرایی می‌نامند که به یک عنصر فرهنگی تبدیل شده است.

منبع:گروه بهبود و کیفیت بخشی به ارزشیابی

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۸۹ ، ۱۵:۱۳
طاهره یگانه

شخصیت یعنی مجموعه‌ای از رفتار و شیوه‌های تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص می‌شود. از این تعریف این نکات قابل استنباط است:  

بی همتایی و تفاوت:

شخصیت یک فرد بی‌همتاست و با وجود بعضی مشابهت‌ها، دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.

ثبات داشتن و پایداری:

اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون، ظاهرا رفتارهای متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و همچنین شیوه تفکر آن ها دارای یک ثبات نسبتا دائمی است.

قابلیت پیش بینی:

با توجه و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص می‌توان سبک رفتاری و تفکری آنها را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با "ثبات در رفتار" رابطه متقابل دارد.

اختلال شخصیت چیست؟

آیا تا به حال کسی را دیده‌اید که در برابر یک انتقاد ساده، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟

آیا از خود پرسیده‌اید که:

چرا بعضی از افراد انواع "خال کوبی" را روی پوست خود دارند؟

چرا بعضی از افراد برای خود، خانواده و ... برنامه ریزی سختگیرانه دارند، به صورتی که در شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟

اختلالات شخصیتی گروهی از حالات روانی می باشند که بیماری نبوده، بلکه شیوه های رفتاری هستند. خصوصیات این اختلالات عبارتند از:

* الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت، انعطاف ناپذیر و ناسازگار که به بروز مشکلاتی در ارتباط برقرار کردن با دیگران و مشکلات شغلی و قانونی منجر می گردد.

* افراد دچار این حالات تصور می کنند که الگوهای رفتاری شان طبیعی و صحیح است.

* شخصیت این  افراد در برخورد با موقعیت‌هایی که واکنش با آن ها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، ناسازگارمی باشد، یعنی تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز می‌دهند.

 بنابراین، اختلال شخصیت یعنی رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها.

انواع اختلال شخصیت:

بدبین(پارانویید):

این افراد دارای شک و بی اعتمادی غیر منطقی هستند و حالت تدافعی و حساسیت بیش از حدی نسبت به دیگران دارند.

منزوی(اسکیزویید):

از نظر هیجانی سرد هستند. در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند. گوشه گیر ، خجالتی، خرافاتی و از نظر اجتماعی منزوی هستند.

وسواسی:

کمال گرا، دارای عادت خشک  و مردد بوده و نیازهای طبیعی خود را مهار می کنند.

نمایشی(هیستریک):

وابسته، فاقد بلوغ فکری، زود رنج، عاطل و باطل، دائم خواستار تشویق و توجه دیگران بوده و با ظواهر یا رفتار خود با دیگران ارتباط برقرار می کنند(جلب توجه می کنند).

خودشیفته(نارسیستیک):

دارای یک حس خودباوری بیش از حد بوده و شیفته قدرت هستند. نسبت به دیگران بی علاقه هستند. خواستار توجه دیگران بوده و احساس می کنند که سزاوار توجه ویژه هستند.

دوری گزین(اجتنابی):

ترس و واکنش بیش از معمول نسبت به رد شدن، اعتماد به نفس پایین، از نظر اجتماعی گوشه گیر و وابسته هستند.

وابسته:

غیرفعال، بیش از حد پذیرای نظرات دیگران، ناتوان در تصمیم گیری و فاقد اطمینان هستند. بی تفاوت، مهاجم، سرسخت، بدخلق و قهرکننده، ترسان از صاحب اختیار بودن و سهل انگار هستند. همیشه کارها را به تعویق انداخته، استدلالی بوده و به سختی از دیگران کمک پذیرفته یا عقاید خود را کنار می گذارند.

ضداجتماعی:

خودپسند، بی عاطفه، بی نظم و بی قاعده، تحریک پذیر و بی پروا هستند. از تجارب، درس عبرت نمی گیرند و در تحصیل و کار ناموفق هستند.

بینابینی:

تحریک پذیر، دارای شخصیت ناپایدار و تغییر شخصیتی هستند. احساسات خود از جمله خشم، ترس و احساس گناه را نابجا بروز می دهند. نمی توانند خود را کنترل کنند. مشکلات هویتی دارند. ممکن است اقدام به خودزنی کنند(ایجاد جراحت یا سوزاندن قسمتی از بدن برای کاهش تنش خود) و گاهی دست به خودکشی می زنند.

عوامل افزایش دهنده خطر:

* سابقه سوء رفتار دیگران با فرد در کودکی

* سابقه خانوادگی اختلالات خلقی

عواقب مورد انتظار:

درمان برای برخی بیماران مؤثر بوده و یک تغییر تدریجی در شخصیت و رفتار به همراه دارد. برای سایر بیماران درمان نقش نگه دارنده داشته و در مورد برخی بیماران، نتیجه ی درمان ناامید کننده است.

عوارض احتمالی:

- مشکل در حفظ شغل و ارتباط با دیگران، اضطراب و افسردگی

- سوءمصرف داروها

- عدم پایبندی به درمان

- خودکشی

میزان شیوع اختلال شخصیت

شیوع در جمعیت کلی

میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف اختلالات شخصیتی، تفاوت های معنی‌داری وجود دارد، برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود(5/0 تا 5/2 درصد) است، در حالی که برای اختلال اجتنابی بین(1 تا 10 درصد) اعلام شده است.

شیوع در بین دو جنس

در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس، تفاوت های معنی‌دار دیده می شود. برای نمونه طبق برآوردها، اختلال ضداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است. اختلال نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان(گاهی دو برابر مردان) است.

 درمان :

درمان این اختلالات مستلزم اعتماد متقابل بین درمانگر و بیمار است. تحقق این امر ممکن است مشکل باشد، زیرا در این اختلالات اغلب انگیزه دریافت درمان مربوط به اطرافیان بیمار است نه خود بیمار. دو راه کار درمانی وجود دارد:

1- درمان روان شناختی

* خانواده درمانی و گروه درمانی

* روش های تغییر رفتار با یادگیری مهارت های اجتماعی، تقویت رفتارهای به جا، محدودکردن رفتارهای نابجا، یادگیری بروز احساسات، تحلیل شخصی از رفتار و مسؤولیت پذیری در مورد رفتارها.

2- دارو درمانی

هیچ دارویی برای علاج یا درمان اختلالات شخصیتی وجود ندارد، ولی ممکن است داروهایی برای درمان بیماری های همراه با آن تجویز شوند، مثلاً:

- داروهای ضد افسردگی

- داروهای ضد اضطراب

- داروهای ضد روان پریشی

منبع:تغذیه و سلامت

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۸۹ ، ۰۶:۱۴
طاهره یگانه

شاید شما هم شنیده باشید که می گویند مغز ما دقیقا مثل کامپیوتر فوق العاده پیشرفته ای است که ما از آن تنها برای اصلاح متون استفاده می کنیم. ما خیلی کم از آن برای فکر کردن کار می کشیم و در واقع تنها 10 تا 20 درصد از ظرفیت مغزمان را به کار گرفته ایم و 90 درصد دیگر که توانایی تله پاتی یا دیگر فعالیت های ماوراء الطبیعه را دارد، بلااستفاده مانده است. جالب است بدانید که این موضوع حقیقت نداشته و تنها یک افسانه است.

**مغز، عضوی فعال و خارق العاده است :

مغز ما انسان ها 2 درصد از وزن بدن مان را تشکیل می دهد و با این حال 25 درصد از قند و 20 درصد از اکسیژن بدن به مغز می رسد. در واقع مغز از میلیاردها نورون تشکیل شده است که برای مبادله اطلاعات با هم از پیام های عصبی و شیمیایی کمک می گیرند. تاکنون تحقیقات بی شماری انجام شده تا بتوان فعالیت مغزی را اندازه گیری کرد و نشان داد که کدامین بخش از مغز انسان غیرفعال است. پیشرفت های اخیر در حوزه تصویربرداری پزشکی نشان داده است که تقریبا تمامی مغز انسان فعال بوده و تنها مراکز فعال در شرایط گوناگون تغییر می کنند، یعنی برحسب نوع فعالیتی که انسان انجام می دهد برخی نقاط مغز فعال تر بوده و جریان خون در آنها شدیدتر می شود.

سوالی که شاید در اینجا مطرح شود این است که آیا نخبگان از مغزشان بیشتر استفاده می کنند؟

جواب خیر است. در واقع آنها به شیوه ای متفاوت از مغز کار می کشند. میزان توانایی هوشی هر فرد به ارتباطات سریع بین نورونی بستگی دارد.

**افسانه از کجا شکل گرفت؟در سال های دهه 30، محققان دریافتند که مغز 4 برابر سلول های عصبی، سلول حامی دارد. به همین دلیل روزنامه ها به سرعت نوشتند که ما تنها از 20 درصد مغزمان برای تفکر استفاده می کنیم. این جمله خیلی سریع زبان به زبان چرخید و تغییر شکل داد و «برای تفکر» از درون آن حذف شد. در واقع مغز ماهیچه نیست و به طور مرتب در شرایط گوناگون تحریک شده و فعالیت دایمی دارد. محیط عامل اصلی تحریک کننده مغز است و ما برای زندگی از تمام آن بهره می گیریم، گرچه برای تفکر تنها 20 درصد از آن را در اختیار گرفته ایم.

منبع: ایران دیبا

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۸۹ ، ۱۸:۱۰
طاهره یگانه